از صبح پاشدم که درس بخونم. نمی‌تونم. همه‌ش هی دست می‌کشم زیر چشمام و سعی می‌کنم با سرانگشتام حسش کنم. دیشب فهمیدم که زیر چشمام چندتا چروک ریز افتاده. باید یه لیست مثلِ آریا استارک درست کنم. آدمایی که زیر چشمامو چروک انداختن. اتفاقایی که زیر چشمامو چروک انداختن. 

بعد تک به تک، ساعت یک نصفه‌شب بهشون زنگ بزنم و بپرسم 《 می‌دونستی زیر چشمام چروک افتاده؟ 》