رو تخت تنت یه روبات مچالست
دستهات منطبق بین کشالست
اون سایه اومده واسه ملاقات
اما نه برای گوش دادن به حرفات
اون اینجاست با زنجیر برای دست هات
اون اومده با یه لیست از شکست هات
اون امید های مردست از خود تو
اون آرزوی سوختست که شده تو
پوستم نمی پوشونتم
چشمم نمی خوابونتم
کسی که می خواستی باشم
آروم نمیذارتم
از آرشیو بیرون میکشتم
و دستگاهی باز می خونتم
کنار تو میذارتم
به حرف وا میدارتم
کسی که دوست داشتی باشم
به تو بر نمی گردونتم
یه خبر تو راهه.. نه به این بی رحمی..
همه چیز خوب میشه.. اینو زود می فهمی..
+ کسی که میخواستم باشم از هادی پاکزاد پیشنهاد میشه..