خدایا، میخوای یه شانس دیگه به خودت بدی برای دخالت تو دنیا؟
پس بذار من همینشکلی بمونم.
خدایا، من یه بغل گنده ی گنده دارم واسه بچه های طفلکِ هر زلزله. واسه گنیجشکایِ کوچولوی یتیم یمن. تو کیفم، پر از یک عااالمه نجاته. دستام گزگز می کنن واسه خفه کردنِ بن سلمان یا ترامب. یه تفنگ می خوام که همه ی دختربچه های چاق و زشت دنیا که تو مدرسه اذیت میشنو پناه بدم و اونایی که اذیتشون می کننو بکشم.
خدایا، فقط اونقدری پول می خوام که هزار بچه ی اتیوپی به فرزندخوندگی بگیرم. زشت تریناشونو. کسایی که بدچیزایی دیدن، تنهان، فک میکنن کسی دوسشون نداره رو.
فقط یه شانس دیگه به این دنیایِ کثیف پر از جنگت، به خاورمیانه ی احمقانه ی بیریختت بده و تفنگ و چاقو به من. با کمی پول. ببین چیکارا بلدم بکنم که - ببخشید اما- توی این همه سال از تاریخ بشر، تو و پیامبرات توش شکست خوردین.
* آره، متدین اشتباهی. انگار که با هر دین یه راه جدید به آدمای آشغال نشون دادین که آشغالِ مشروع باشن. متدین اشتباهی، مثِ داعش. مثِ یهودیای سلطه گر. مثِ مسیحیایِ قرن هفت میلادی.