چون تازه هیفدهسالمه. چون تو سرم کلی هیجان نبض میزنه. چون رو به روم یه دنیایِ سفیدِ سفیده که میتونم هرکاری بخوام باهاش بکنم. چون هنوز دلشو دارم که امشب عاشق شم و فردا فارغ. چون میتونم پتو رو بالاتر بکشم، عروسکمو بغل کنم و از لذت رویا توی چشم پر از خوابم به خودم بپیچم.
چون ناخدایِ این کشتی منم.