زیر یه ویدیویِ یوتیوب، یکی کامنت گذاشتهبود شیعهها اصلا محمد رو بعنوانِ پیامبر قبول ندارن. فکر میکنن علی باید پیامبر میشد. من که جواب دادم، چندنفر دیگه ریپلایم کردن که بله. مشخصه که شیعهها اینطوریَن. ما خودمون دیدیم. کاشف به عمل اومد که به گوش/ چشمشون خورده که ما توی اقامه میگیم اشهد ان علی ولی الله. و نه تنها اینقدر براشون مهم نبوده که برن جلو و بپرسن، بلکه سرچم نکردن یا احتمالی هم قائل نشدن که اینور، اونورش ممکنه محمد رسول اللهی هم باشه. فکر میکردن فقط همینه. وقتی علم و آگاهی مث خاک ریخته کفِ گوگل، همین میشه. یه وقتا حتی خودمم پیدا میکنم که به صرفِ داشتن فلانکتاب تو کتابخونهم( که نخوندمش) یا فلان مقاله توی سیودمسیج تلگرامم راجع به یه موضوع نظر میدم.
و حاضرم قسم بخورم اگه این اتفاق قرن ۴ هجری هم میافتاد برای کسی، هیچوقت اینقدر احمقانه و 《 انسان مدرن》 انه با قضیه برخورد نمیکرد یا حداقل، راه نمیوفتاد همهجا نظرات گوه-عر بارشو فریاد بزنه. در ضمن همهی این قضایا، شاید از تبعات وقتیه که نفری یک بلندگو میدی دست انسانهای نفهمِ 《گاو گندچاله دهان》. صدای دینی هرابلهی حق داره به اندازهی شیخِ الازهر شنیدهبشه. آه خدا.
همینه که حرف زدن با اینطور آدما هم سخته. میدونی احتمالا تو یکی از معدود برخوردای جدیشون با یه شیعه هستی و هرچی بگی، بدون کم و کاستی میشه کل فلسفهی شیعه در برابرشون. چون حتی اگه بگی ما بتِ امامامون رو تو خونه داریم و صبحا جلوش مراسم قربانی انجام میدیم، حتی به خودشون زحمت نمیدن عبارت رو توی گوگل کپی پیست کنن. از اون به بعد همهجا راه میوفتن و میگن که اینا اصلا بتپرستن.
از انسان مدرن متنفرم. منو ببرین قرن پنج.