تا امروز صبح فکر میکردم زدبازی خلاصه میشه در رونای قلمیِ دخترا، کوکائین، مستی و انواع چیزهای کثیفِ مدرن. صد واحد ازشون متنفر بودم. امروز ترکِ وحشتناکِ منصفانه رو گوش کردم و دیدم که خیر. خلاصه میشه در تمامِ چیزهای کثیف و وقیح و غیرقابلباور. و « دوهزار- صد واحد» ازشون متنفرم.
جامعهی نفرتانگیزِ « افتخار میکنم که بچهخونگیم» و « تو هم وضعت بهتر بود اون بابات عرضه داشت» رو از من پس بگیرید. و جامعهی غلامبارگیهای زمانِ بیهقی یا رودکی رو بدین بهم. قابلتحملترن واقعاٌ. جامعهی چیزهای واقعی. آه. آدمهای زیادی در اینجا وجود دارن که زدبازی گوش میکنن.
پلاس: نظرات رو باز میکنم. دلم تنگ شده واسهتون. خصوصی بفرستید حتی. اما چیزی بگید هرازگاهی.
با چیزی که در مورد تعریف از دخترا گفتی موافقم. دخترا همیشه زیبا، ظریف، مهربان، یا وقتی بخوان کمی عمیقتر باشن «باهوش» هستن. من کلافه میشم گاهی. چون دوست ندارم خواهر ۷ سالهام طوری بزرگ بشه که فکر کنه برای تائید شدن توسط اطرافیان باید حتما همیشه زیبا باشه.