1-
ون یور گان.
2-
« اگه الآن اینجا نبودی هم هیچچیزی فرق نمیکرد میدونی؟ فقط.. شاید سالمتر بودی. »
یور گان. آرنت یو؟
3-
نه یه شونه زیرِ گریهم، نه یه صندلی کنارت
چی منو نگه میداره، که نمیتونم جدا شم؟
4-
امید.
5-
پس عشق؟
6-
مگه همون جداکننده نیست؟
7-
او را که بگذارم تنها باشد.. دیگری که نیست برای من.. برای همه هست، جز من! :)
از دست نوشته هـای دختـرکی زیر نـور مـاه قریب به دو سال پیش.
8-
شاید که برای همه خواهم بود ها.. جز تو. جز شما.
میگذاریم تنها باشم؟
بعدانوشت: آدمهای بهتری را انتخاب کنید که همراه باشند. دخترهای بهتری را. با لبخندهایِ همیشگی، چشمهای مهربان و آغوشی که همیشه خدا باز است که آرامتان کند. عاشق یکی از خستگیناپذیرها بشوید.
من؟ زود خسته میشوم و به نفسنفسزدن میافتم. از زدن زیرِ هیچچیز ابایی ندارم. امن هم نیستم موقع ناامنی همهجا.
بعد مجبور میشوید تمام غصهها و سختیهای خودتان را بگذارید یکگوشه، نازِ یک سختینکشیده را بکشید.
توضیحات تکمیلی از بدبختی رابطه با دخترهای سختینکشیده؟ تانژانت.