میخوام حرف بزنم. لالم. آدرس اینجا رو یحتمل عوض کنم. بهم پیام بدین اگه میخواین آدرس جدید رو.
میخوام حرف بزنم. لالم. آدرس اینجا رو یحتمل عوض کنم. بهم پیام بدین اگه میخواین آدرس جدید رو.
راحت شدم. همیشه همین کار را می کنم. آخرین بندم به خودم و زندگی را می برم و برمی گردم و دراز می کشم در وان گرم افسردگی. برمیگردم به آغوش مادرم که یک روزی من را از همه می گیرد. زورکی خودم را بیدار نگه میدارم و معده ام غذا پس می زند. آه. مادرم. مادر قشنگ من. که یک روز من را با خودت می بری و از همه ی این بازی ها دور می کنی. آه. مادر زیبای من. ( پست را با لحنی اغراق شده و نفرت آور شبیه بازی یک دختر نه ساله در نقش اوفیلیای هملت بخوانید.)
اما اگر یک روز جنازه ی سرد من را پیدا کردید، باید بدانید که همه تان را دوست داشته ام و همه ی تلاشم را کرده ام. فقط این بار دیگر بیماری به من پیروز شده است. دیگر نتوانسته ام. چون وقتی که حمله می کند، نفس گیر است.