اونروز یک نفر بدون هیچ مقدمهای بهم گفت که حسِ تحقیرم نسبت به آدمایی که " Needy" خطابشون میکنم و اینکه فکر میکنم آدمای دنیا بطور کلی خیلی « نیدی» َن یشهی فرویدی(!) داره.
گفت فکر میکنی « people are too fucking needy, because you are fucking needy »
اونروز، روز عزای من شد. از اونروز، تصورم از خودم فروریخته. دارم به هر رفتارم با منشا needy بودن نگاه میکنم. دارم به خودم به عنوان یک انسانِ needy ِ نفرت انگیز نگاه میکنم. کسی که هفدهسال و یازده ماه و یازده روز نمیشناختم.